از هجر تو طبیعت ما گریه می کند چشم تمام آینه ها گریه می کند چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند پای سه سالهای که پر تاول آمده است دارد به اشک و دعا گریه می کند در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای دارد کنار دست جدا گریه می کند گودال سرخ روز عطش نعره می کشد از روضه های خون خدا گریه می کند علی اشتری =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= سالهای پیش بال آسمانی داشتیم بال کبوتر کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم نذری روز ظهور مهدی موعودمان صبحها چله به چله عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه زوی پشت بامها صوت اذانی داشتیم گاه پاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم گاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیههامان گای آقا می گذشت آی مردم!یک زمان صاحب زمانی داشتیم پر نداریم و دل بپُر نداریم و...فقط یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم علی اکبر لطیفیان