سفارش تبلیغ
صبا ویژن
dsdsd


Advertisement

Transfer


Advertisement

 

89/04/28

 جدیدا ساعتم جریانات جالبی پیدا کرده ...

اول اینو بگم که بعد از چند سال عدم استفاده از ساعت مامی چند وقت پیش یه ساعت خوب برام هدیه گرفت که یادم باشه باید به زمان هم توجه کنم اما جدیدا ...

اول که بندش خیلی ناگهانی و الکی پاره شد و چند هفته طول کشید تا درست بشه چون هر وقت می رفتم سراغ ساعت سازی بسته بود و آخر هم مامی رفت داد درستش کردن و بعد از چند روزه کوتاه  دوباره بر سر اتفاقی ساده و خیلی خنده دار ساعتم با یه ماشین پشت چراغ قرمز تصادف کرد و از دستم افتاد و پینش گم شد . مثل اینکه می خواد بگه بابا ترو چه به زمان . جون بچت منو بی خیال شو از دستت راحت باشم  مثل اینکه بنده خدا خیلی شاکیه ...

خب من تقصیری ندارم وقتی دارم جایی زندگی می کنم که همه چیز بر قاعده ای نیست یعنی هیچ چیز بی قاعده است زمان چه مفهومی می تونه داشته باشه ؟؟؟

مثال :

صف طولانی شیر

صف طولانی نون

میوه فروشیه بیکار که می خواد در مورد سیاست تز جهانی بده و ترو نگه داره تو مغازش تا شاید بیشتر خرید کنی.

راننده تاکسی که خود خود رییس جمهوره و انقد یواش میره تا همه دنیا رو برات تو اون فاصله نجات بده . بی خیال اینکه شاید تو یه قراره مهم داشته باشی که تو جهانت تاثیر داره

کارمند اداره ها رو هم نگو که تنها چیزی که براشون مهم نیست زمان ارباب رجوعه چون هر چی بیشتر اونو کش بدن که واویلنا حقوقه اضافه کاریشون بیشتره ...

اوه اوه بانک ها رو یادم رفته بود مخصوصا اگه اول برج باشه و بخوای قبض 2000 تومانی برق رو بدی که تاریخش انقضاش تا فرداست رو پرداخت کنی و باید بری تو صف یه کیلومتریه حقوق و آدمای بی خیالی مثه خودت و بدهکار و طلب کارا و ....

و در اخر خودم

که اینقد اراجیف می نویسم و وقت می گذرونم با اینکه این همه کار برای تحویل دادن دارم ...

پس نتیجتا

ساعت رو بی خیال می شم تا چه پیش آید

پس نوشت : شرمنده بابت اینکه کسری از زمان رو از نگاهتون دزدیدم بهانه ای بود برای با هم بودن . همین ...




اخبار سایر پایگاهها
اطلاعیه ی مهم سایت آقای علی آبادی مردم را فوتبال زده نکنید !!
[عناوین آرشیوشده]